هوای پاک و مطبوعی نداریم
به دلها عشق مشروعی نداریم
در این تهران دودآلود حتی
برای شعر موضوعی نداریم!
«حسین شادمهر»
هوای پاک و مطبوعی نداریم
به دلها عشق مشروعی نداریم
در این تهران دودآلود حتی
برای شعر موضوعی نداریم!
«حسین شادمهر»
چرا افسرده و ناشادی ای دل
شبیه نقطه بیابعادی ای دل
بدون عشق و مهر و یار هستی
به زیر خط فقر افتادی ای دل!
حسین شادمهر
به دست یار مستم دادی ای دل
زبونانه شکستم دادی ای دل
پس از عمری ریا و زهدورزی
چه کاری بود دستم دادی ای دل
حسین شادمهر
از مجموعه شعر: فرصتهای ابری / نشرمایا ، 1394
نگاهت بر دلم لبخند میزد
دلم را میشکست و بند میزد
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
دلم را با دلت پیوند میزد
حسین شادمهر
از مجموعه شعر: فرصتهای ابری / نشرمایا ، 1394
چرا با من وفاداری نمیکرد؟
مرا در عاشقی یاری نمیکرد؟
برای عشقمان از اشک و لبخند
مهیّا بود و او کاری نمیکرد
«حسین شادمهر»
از مجموعه شعر: فرصتهای ابری / نشرمایا ، 1394
دلم را آنچه خود میدانیاش کن
به نورعشق خود نورانیاش کن
دلم را بغض سنگینی گرفته
کمی تا قسمتی بارانیاش کن
«حسین شادمهر»
از مجموعه شعر: فرصتهای ابری / نشرمایا ، 1394
اگر چه شیوهی تو ناسپاسیست
اگر چه راه تو حق ناشناسیست
ولی من همچنان پابند عشقــــــم
برایم عشـــق، قانون اساسیست
از مجموعه شعر: فرصتهای ابری / نشرمایا ، 1394
با کفر سپاهیام، مرا دست بگیر
رو سوی تباهیام مرا دست بگیر
ای حضرت عشق، یا حسین بن علی(ع)
حرّبن ریاحیام، مرا دست بگیر
حسین شادمهر
بهاران دل انگیزم تو هستی
شکوه فصل پاییزم تو هستی
و تنها تک درختی که دلم خواست
به آن دل را بیاویزم تو هستی
حسین شادمهر