خداوندا کسی در غم نباشد
دچار این همه ماتم نباشد
زمین گهوارهای آرام باشد
دوباره رودبار و بم نباشد
حسین شادمهر
خداوندا کسی در غم نباشد
دچار این همه ماتم نباشد
زمین گهوارهای آرام باشد
دوباره رودبار و بم نباشد
حسین شادمهر
.
بہ جای نوشدم، سم میفروشند
ستم را جای مرهم میفروشند
عجب از دست دلّالان دارو
ڪه خون را نیز درهم میفروشند
حسین شادمهر
مجموعه شعر
«فرصتهای ابری»
مجموعه دوبیتیهای حسین شادمهر
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
13 تا 23 اردیبهشت 1396
نشر مایا
به مناسبت گرامیداشت روز پدر
همیشه با دلی پر درد بودی
همیشه در غم فرزند بودی
پدر! عمرت گذشت و عاقبت هم
بدون مزد و دستاورد بودی
«حسین شادمهر»
چه خشک و بی گُل و بی سایه ماندم
نه برگی از درختی سبز خواندم
برای یادگاری کاش من هم
به دست خود درختی مینشاندم!
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
گل احساس خود را دفن میکرد
یکی الماس خود را دفن میکرد
علی ابن ابیطالب در آن شهر
شبانه یاس خود را دفن میکرد
«حسین شادمهر»
به صیدش در قفس افتادی ای دل
به راهش از نفس افتادی ای دل
"کبوتر با کبوتر ..."، گفته باشم
به دنبال مگس افتادی ای دل
«حسین شادمهر»
شب عید و شب دی ، یا رضا جان
پیاپی و پیاپی ، یا رضا جان
دلم تنگ است آقا جان طلب کن
قرار ما بگو کی؟ یا رضا جان
حسین شادمهر
نشان از جنگل زیبا ندیدم
به جای ده، به جز ویلا ندیدم
تمام ساحل دور خزر را
چه کاویدم، ولی دریا ندیدم!
«حسین شادمهر»