به دور از هر تقدّم بود ای کاش
میان مردمان گم بود ای کاش
وکیلی را که مردم رای دادند
کمی هم فکر مردم بود ای کاش
«حسین شادمهر»
چه سخت و ناعلاج افتادی ای عشق
چرا از تخت و تاج افتادی ای عشق
در این دور و زمان بیوفایی
نبینم از رواج افتادی ای عشق
«حسین شادمهر»
نه تیراژ کتابم بیشتر شد
نه حتی نان و آبم بیشتر شد
برای شعر گفتن از تو ای عشق
فقط رنج و عذابم بیشتر شد!
«حسین شادمهر»
برایت عشق فوری مینویسم
دو تا بوسه ضروری مینویسم
تب عشقت اگر پایین نیامد
سپس قدری صبوری مینویسم
«حسین شادمهر»