شعر طنز: زمستان آمد و...
چهارشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۳۴ ق.ظ
زمستان آمد و کرسی گران شد*
زمستان هم برایم داستان شد
بدون کرسی و نفت و بخاری
چه سرماخوردگی در من عیان شد
چنان سرمای سختی خوردهام که
دماغم چشمهی آب روان شد
فقط کرسی گران شد؟ نه عزیزم
لبو و شلغم و ماهی و نان شد
گران شد تا دلار و سکه و ارز
گرانتر جنسهای هر دکان شد
در این آشفته بازار زمستان
نصیب ما فقط سوز و زیان شد
به یمن خواب مسئولان بازار
زیان ما به سود دیگران شد
گروهی بهر اسکی پیست رفتند
زمستان موجب تفریحشان شد
نصیب من ولی در این زمستان
شکستنهای چندین استخوان شد
چه سرمایی سرم آمد سراسر
که برخیها در این شعرم بیان شد
زمستان میرود اما گرانی
تمام سال را مهمانمان شد
حسین شادمهر
* مصرع اول از استاد رضا رفیع میباشد که این مصرع را برای طنزسرایی در برنامه تلویزیونی شبخند اعلام نمودند و من هم به این صورت تکمیل کردم.
۹۷/۱۰/۱۹