شعرهای حسین شادمهر

غزل، ترانه، رباعی، دوبیتی، طنز، ... [ کانال تلگرام Shadmehraneh@ ]

شعرهای حسین شادمهر

غزل، ترانه، رباعی، دوبیتی، طنز، ... [ کانال تلگرام Shadmehraneh@ ]

شعرهای حسین شادمهر

کتاب شعر منتشر شده:
فرصت‌های ابری ، مجموعه دوبیتی
نشر مایا ، 1395
__________________

کانال‌های تلگرام:
*شادمهرانه https://t.me/shadmehraneh
*شادک https://t.me/shadmehraneh2
*شادشعر https://t.me/shadshear

پیام های کوتاه

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲ دی ۹۷، ۱۲:۲۱ - النگو نقره طرح طلا
    عالیه

پیوندهای روزانه

۶۷ مطلب با موضوع «شعر طنز» ثبت شده است


اندوه و غم از سینه تکاندیم

از سینه غم و کینه تکاندیم


اسفند شد و این شب عیدی

آن غصّه‌ی دیرینه تکاندیم


از پنجره و مبل گرفتیم

تا پرده و آیینه تکاندیم


آویز شدیم از در و دیوار

چون گله‌ی بوزینه تکاندیم


کردیم از آن شنبه چو آغاز

تا آخر آدینه تکاندیم


بر صورت ما ماند سیاهی

تا دوده ز شومینه تکاندیم


با معده‌ی خالی به شب و روز

با دست پر از پینه تکاندیم


در قالب یک کار گروهی

نرّینه و مادینه تکاندیم


تا شرّ نشود نوعِ تکان‌ها

با حفظ طمأنینه تکاندیم


رفتیم خرید شب عید و

سرمایه‌ی نقدینه تکاندیم


وامی که گرفتیم یهو رفت

جیب کت پشمینه تکاندیم


القصه، تکاندیم و تکاندیم

با زحمت بیشینه تکاندیم


 حسین شادمهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۷ ، ۰۸:۱۴
حسین شادمهر

شب عید آمد و وقت خرید است

دوباره نوبت بازار عید است

 

دوباره جنس بنجل توی بازار

به اسم اینکه اجناس جدید است

 

دوباره شخص مسئول گرامی

مهیای بسی وعده وعید است

 

تمام وعده‌هایش حرف مفت است

همین جوری، بدون سررسید است

 

گرانی‌های تازه توی راهند

نه با شیب ملایم، که شدید است

 

نه آجیلی، نه مرغی، نه کبابی

مرا از سفره اینها ناپدید است

 

شب عید است و فال بخت، اما

دل بی دولت من ناامید است

 

به رویم بسته شد درهای بسیار

کمربندم پر از دسته کلید است

 

علیرغم تمام این مسایل

حلول سال نو آیا مفید است؟

 

دعا کردیم "حوّل حالنا" را

شود به حال ما؟ خیلی بعید است

 

حسین شادمهر

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۴۶
حسین شادمهر


جان من گوشت نخور، گوشت ضرر دارد هان!
در صف گوشت نرو، چون که خطر دارد هان!

می‌فشارند تو را بس که همه از سر مهر
هر که رفته، به یقین درد کمر دارد هان!

و اگر برد کسی جان به سلامت از صف
استخوان کمرش شاه فنر دارد هان!

مرد همسایه اگر گوشت خریده بی صف
مطمئناً سر صف، چند نفر دارد هان!

گوشت با قیمت کم، گر به تو می‌داد کسی
تو از او گوشت نخر، گوشت خر دارد هان!

"مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش"
او هم از گوشت مرا باز حذر دارد هان!

مشکل گوشت اگر هست ولی شکر هنوز
چه کسی از نود و هشت خبر دارد؟ هان!


« حسین شادمهر »
(روزنامه قانون، ضمیمه طنز بی‌قانون)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۱۹
حسین شادمهر

لایک

حسین شادمهر


عکسی از رخسار ایشان لایک خورد

عکس بی‌شلوار ایشان لایک خورد

 

رستوران آنچنانی رفته است

سفره‌ ناهار ایشان لایک خورد

 

با لبان غنچه‌اش سلفی گرفت

دلبری از یار ایشان لایک خورد

 

در هنر،‌ ورزش، سیاست، اقتصاد

لیست آثار ایشان لایک خورد

 

چرت و پرتی را نموده منتشر

دفتر اشعار ایشان لایک خورد

 

جای عکس خود، کلنگی را گذاشت

باز، آواتار ایشان لایک خورد

 

پخش شد در اینستا کار بدش

کار ناهنجار ایشان لایک خورد

 

منتشر شد عکس ایشان روی جلد

صفحه اخبار ایشان لایک خورد

 

گربه‌ نازش اخیرا مرده است

صحنه‌ غمبار ایشان لایک خورد

 

چون سلبریتی‌ست ایشان لاجرم

هر رقم رفتار ایشان لایک خورد


(روزنامه قانون، ضمیمه طنز بی‌قانون)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۲۵
حسین شادمهر

سر خط اخبار را تکذیب کرد

جمله‌ بودار را تکذیب کرد

 

با هفشتا شغل دائم، همچنین

مشکلات کار را تکذیب کرد

 

ما که افتادیم زیر خط فقر

گرچه او آمار را تکذیب کرد

 

پول بیت‌المال را چاپیده‌اند

دزدی بسیار را تکذیب کرد

 

از کنار سفره پر آب و رنگ

قحطی بازار را تکذیب کرد

 

در خبر پیچید گاهی پچ پچی

اذیت و آزار را تکذیب کرد

 

گفت: مالیدن جواب مشکل است

سختی بیمار را تکذیب کرد

 

در زمان ثبت نام مدرسه

پول با اجبار را تکذیب کرد

 

شهردار شهر ما در یک تماس

آسمان تار را تکذیب کرد

 

مد شده تکذیب کردن پیش ما

هر کسی گفتار را تکذیب کرد

 

فی‌المثل شخص شخیص محتکر

بودن انبار را تکذیب کرد

 

یا فلان فرزند گشته ناخلف

بر لبش سیگار را تکذیب کرد

 

یا فلان فاسد که رفت آن‌سوی مرز

پوشه‌‌ اقرار را تکذیب کرد

 

عکس ناجور فلان کس رفت لو

بودن با یار را تکذیب کرد

 

کلّه بوی قرمه‌سبزی می‌دهد ...

باید این اشعار را تکذیب کرد


حسین شادمهر

(روزنامه قانون، ضمیمه طنز بی قانون، 97/11/13)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۳۹
حسین شادمهر

زود تخصیص ردیفم بدهید

سهمی اندازه‌ کیفم بدهید

 

به من از بودجه‌ بیت‌المال

سبد قشر ضعیفم بدهید

 

به من از چرک کف دست، دو تا

کیسه‌ پول کثیفم بدهید

 

بحث چرک کف دست و این‌هاست

لااقل کیسه و لیفم بدهید

 

سهمم از نفت مشخص بکنید

چند تا بشکه و قیفم بدهید

 

بندی از لایحه‌ی بودجه‌ام

بنده را شغل شریفم بدهید

 

واگذاری بدهیدم شرکت

نیز تخفیف خفیفم بدهید

 

چون حریفان همه بردند زیاد

نصفی از سهم حریفم بدهید

 

پول نشر دو سه تا دفتر شعر

محض این طبع لطیفم بدهید

 

نکند بودجه پایان یابد

بنده را هم اَه و پیفی بدهید


حسین شادمهر

* منتشر شده در ضمیمه طنز روزنامه قانون (بی‌قانون)، 97/10/26

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۷ ، ۰۹:۵۳
حسین شادمهر

باز هم فصل زمستان آمده

فصل بحران فراوان آمده

 

روی گوشی‌های مسئولان شهر

باز هم اخطار بحران آمده

 

در فلان نقطه گزارش کرده‌اند

چند میلی متر باران آمده

 

هم زباله جمع گشته قدر کوه

رود کارون در خیابان آمده

 

رعد و برقی دیده و در رفته برق

برف تا زانوی انسان آمده

 

رفت و آمد قفل گشته توی شهر

مشکلات راه‌بندان آمده

 

شایعه پیچیده که بالای شهر

یخ زده، چون باد و بوران آمده

 

نیست سبزی، نیست میوه در دکان

خالی از بازار، نیسان آمده

 

بدتر اینکه ناگهان همراه برف

خانه‌ام یک ایل مهمان آمده

 

همچنین باید به بنگاهی روم

چون که رهنم رو به پایان آمده

 

بنده را همراهِ سرماخوردگی‌

اضطراب پول درمان آمده

 

برف و باران نعمت خوب خداست

مشکلات ما نه از آن آمده

 

چاره می‌کردیم اگر خوب و درست

در زمستان گو بهاران آمده


«حسین شادمهر»

- منتشر شده در ضمیمه طنز روزنامه قانون 97/10/20

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۷ ، ۰۹:۳۸
حسین شادمهر
زمستان آمد و کرسی گران شد*
زمستان هم برایم داستان شد

بدون کرسی و نفت و بخاری
چه سرماخوردگی در من عیان شد

چنان سرمای سختی خورده‌ام که
دماغم چشمه‌ی آب روان شد

فقط کرسی گران شد؟ نه عزیزم
لبو و شلغم و ماهی و نان شد

گران شد تا دلار و سکه و ارز
گرانتر جنس‌های هر دکان شد

در این آشفته بازار زمستان
نصیب ما فقط سوز و زیان شد

به یمن خواب مسئولان بازار
زیان ما به سود دیگران شد

گروهی بهر اسکی پیست رفتند
زمستان موجب تفریحشان شد

نصیب من ولی در این زمستان
شکستن‌های چندین استخوان شد

چه سرمایی سرم آمد سراسر
که برخی‌ها در این شعرم بیان شد

زمستان می‌رود اما گرانی
تمام سال را مهمان‌مان شد

حسین شادمهر

* مصرع اول از استاد رضا رفیع می‌باشد که این مصرع را برای طنزسرایی در برنامه تلویزیونی شبخند اعلام نمودند و من هم به این صورت تکمیل کردم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۷ ، ۱۰:۳۴
حسین شادمهر

هر آنچه هست اینجا، دست دلال است

هر آنچه زشت و زیبا، دست دلال است

 

در این آشفته بازار گرانی‌ها

غذای سفره‌ی ما دست دلال است

 

برنج و گندم و زیتون و نارنگی

انار و سیب و خرما دست دلال است

 

گران کردند شیر و رب و پوشک را

گرانی‌‌های کالا دست دلال است

 

به دکتر رفتم و دیدم که با افسوس

مطب‌های اطبا دست دلال است

 

نه تنها نرخ در فردوسی و حافظ

که نرخ ارز نیما دست دلال است

 

به قبرستان گذر کردم در آنجا هم

فروش و پخش حلوا دست دلال است

 

اگر قبری تو می‌خواهی، یکی می‌گفت:

فروش قبر حتی دست دلال است

 

جواز واردات از چین به دست اوست

تجارت با اروپا دست دلال است

 

اداره، شهرداری، ... قس علی هذا

اموراتش،‌ شگفتا دست دلال است

 

رییس این اداره واقعا او است

که مُهر و حق امضا دست دلال است


«حسین شادمهر»

منتشر شده در ضمیمه طنز روزنامه قانون، آذر 1397

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۷ ، ۱۰:۰۷
حسین شادمهر

یا رب چه شده این وکلا را

در خشم گرفته همه ما را

 

هر گوشه یکی گفته به مردم

دشنام که خود بوده سزا را

 

در پشت تریبون به چه علت

گفتند چنین پرت و پلا را

 

ما رای به او داده و امروز

پاسخ ندهد چون و چرا را

 

انگار نه انگار که کردیم

ما منتخبش با همه آرا

 

آن مدعی عاشق خدمت

خدمت نکند خلق خدا را

 

دنبال چه هستند مگر هان؟

خواهند بگیرند کجا را؟

 

لکسوس سوار است و ندانست

درد دل یک لایه قبا را

 

این مایه‌ی عبرت بشود تا

مجلس نفرستیم گدا را

 

مجلس نفرستیم دوباره

هر مرتکب خبط و خطا را

 

یا رب، که سه تا گاو مرا نذر

تا دفع کنی شرّ بلا را


حسین شادمهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۱۲:۳۷
حسین شادمهر