از وضع بد آب و هوا حرف بزن!
در مورد فیلم، سینما حرف بزن!
اوضاع دلار و سکه را حرفی نیست
دلتنگ توام، فقط بیا حرف بزن!
«حسین شادمهر»
از وضع بد آب و هوا حرف بزن!
در مورد فیلم، سینما حرف بزن!
اوضاع دلار و سکه را حرفی نیست
دلتنگ توام، فقط بیا حرف بزن!
«حسین شادمهر»
از گرانی دلار خستهایم
از هوای پر غبار خستهایم
بس که جستجوی کار کردهایم
ما نکرده هیچ کار، خستهایم
قیمت اجاره خانه رشد کرد
زیر بار این فشار خستهایم
بار زندگی به روی دوش ماست
ماندهایم زیر بار، خستهایم
گوشمان پر از هزار وعده است
ما چقدر از شعار خستهایم
نان به سفرههای ما نمیرسد
از فساد و احتکار خستهایم
زخم ما عمیق، درد ما زیاد
رنج ما چه بیشمار، خستهایم
با هراس و دلهره چه زیستیم
آهوییم، از شکار خستهایم
چون تناوب غم است عمرمان
از خزان و از بهار خستهایم
شعر طنز من چقدر تلخ شد!
خستهایم ای نگار، خستهایم
«حسین شادمهر»
ای کاش که کشوری اساسی بودیم
آزاد از این جوّ سیاسی بودیم
هم از نظر سیاسی و هم حسّی
ای کاش که اهل کرواسی بودیم
«حسین شادمهر»
* در حاشیه مسابقات فوتبال جام جهانی روسیه و پیروزیهای تیم کرواسی و جلب توجه همگان به خانم رئیس جمهور کرواسی!
قیمت ارز حباب است چه بد
وضع بازار خراب است چه بد
لب تشنه، دل سوزان، ای وای
همه جا مشکل آب است چه بد
خبر از چهچههی بلبل نیست
همه آواز غراب است چه بد
نیست وامی که عیالی گیرم
دلم از عشق کباب است چه بد
همسر و مسکن و شغل و ماشین
همه اوهام و سراب است چه بد
پاسبان دزد رها کرده، ولی
در پی حفظ حجاب است چه بد
روز هر روز فقط بد خبری
روزیِ پیر و شباب است چه بد
شده آشوب دلم تا چه کنم؟
زندگی در تب و تاب است چه بد
گره افتاده به کارم بد جور
عاقبت چاره طناب است چه بد
نمرهی زندگی ما مردم
کمتر از حد نصاب است چه بد
در هیاهوی گرانی و فساد
شخص مسئول به خواب است چه بد
سهم او پارتی و پست و مقام
سهم من رنج و عذاب است چه بد
به چپ و راست زده تا ببرد
دائماً پا به رکاب است چه بد
وضع اینگونه جناب مسئول!
همه تقصیر جناب است چه بد
کار اگر خوردن بیتالمال است
که تو را حرص و شتاب است چه بد
من و امثال مرا له کردی
جوجه در چنگ عقاب است چه بد
دلم از سوز و گداز آکنده
بزم تو شعر و شراب است چه بد
یقهی خلق خدا را ول کن
هدفت کار ثواب است! چه بد
خوردن و بردن تو قانونیست!
همه بر طبق کتاب است چه بد
ژن خوبی و نداری باکی
همه را از تو جواب است چه بد
لقب دکتر و حاجی داری
همه شان صرف نقاب است چه بد
شنوا نیستی و در عجبم
که مرا با تو خطاب است! چه بد
-
سر تو توی حساب است و کتاب...
حال تو روز حساب است چه بد
حسین شادمهر
در نکوهش جاروجنجال شورا شدن، تبلیغات آلوده کننده و دادن وعدههای توخالی کاندیداها
1
با پول شما به دور دنیا بروم!
هر روز سوار بنز، ویلا بروم!
برنامهی خوب و جامعی ریختهام
با رای شما اگر به شورا بروم!
2
از بس به دروغ خوش زبانی کردند
ما مردم شهر را روانی کردند
افسوس که شهر را همین مدعیان
تبدیل به یک زبالهدانی کردند
حسین شادمهر
هنرها در بساط خویش داری
تو حتماً عقل از ما بیش داری!
به اسم خدمت و خدمتگزاری
حقوقی آنچنان در فیش داری
به ما یارانه دادی، لقمهای نان
بنازم که غم درویش داری!
ندارم بنده حتی سرپناهی
تو ویلای شمال وکیش داری
به فکر مسکن مهر پرندم
تو اما برج در تجریش داری
تماشایش برای ما حرام است
خودت اما هفشتا دیش داری!
شدی سیتیزن اینجا و آنجا
تو خیلی فکر دوراندیش داری
شعار دین و میهن هم فریب است
اگر تسبیح و پشم و ریش داری
"به فیش ما چرا هی کار دارند؟"
بمیرم که چنین تشویش داری
***
سوای این همه دار و ندارت
بدان روز جزا در پیش داری
«حسین شادمهر»