ای عشق، اجازهای به من باز بده
سوزی و گدازهای به من باز بده
تقصیر مرا ببخش ای عشق عزیز
یک فرصت تازهای به من باز بده
«حسین شادمهر»
ای عشق، اجازهای به من باز بده
سوزی و گدازهای به من باز بده
تقصیر مرا ببخش ای عشق عزیز
یک فرصت تازهای به من باز بده
«حسین شادمهر»
از دست تو قلبم به تلاطم افتاد
کارم به رباعی هزارم افتاد
شاعر شدم و شعر به نامت گفتم
نام تو سر زبان مردم افتاد
«حسین شادمهر»
لبهای مرا به دست و پایش برسان
یلداست شب زلف سیاهش، امشب
پاییزِ مرا به انتهایش برسان
«حسین شادمهر»
شکرانهی کردگار می کرد دلم
قربانیِ بیشمار میکرد دلم
هی نذر و نیاز، التماس و خواهش
دیگر تو بگو چکار میکرد دلم؟
حسین شادمهر
دلدادهی چشم مست یاری هستم
من کُشتهی غمزهی نگاری هستم
پرسید که آیا تو فدایم هستی
آری هستم، آری هستم، آری هستم
حسین شادمهر
با این دل زرد و زار باید چه کنم؟
با سختیِ انتظار باید چه کنم؟
امروز هنـــوز اول پاییـــــزست
تا آمدنِ بهــــــار باید چه کنم؟
حسین شادمهر
آه دلم از هجوم چشمان تو بود
قلبم همه مرز و بوم چشمان تو بود
افسوس نگفتم به تو از راز دلم
چون لب همه مهر و موم چشمان تو بود
"حسین شادمهر"
یک شب تو بیا بشو عروس دل من
تا گپ بزنیم در خصوص دل من
مهریهی چشمان تو کردم لب را
تقدیم تو باد باغ بوس دل من
"حسین شادمهر"
از دست تو قلبم به تلاطم افتاد
کارم به رباعی هزارم افتاد
شاعر شدم و شعر به نامت گفتم
نام تو سر زبان مردم افتاد
«حسین شادمهر»
بر حملهی صد حریف پیروز شدیم
شد کار وطن ردیف ، پیروز شدیم
هرچند که سرسخت مقاوم ماندیم
امروز ولی «ظریف» پیروز شدیم
"حسین شادمهر"