خدا رنگش زده یک دست با عشق
سپس با او قراری بست با عشق
به رسم عاشقی در دفتر دل
یقین مادر مساوی است با عشق
«حسین شادمهر»
خدا رنگش زده یک دست با عشق
سپس با او قراری بست با عشق
به رسم عاشقی در دفتر دل
یقین مادر مساوی است با عشق
«حسین شادمهر»
پیاپی و پیاپی، یا رضا جان
دلم تنگ است آقا جان طلب کن
قرار ما، کجا؟ کی؟ یا رضا جان
"حسین شادمهر"
همیشه
در تکاپو بودی ای دل
به فکر خنده ی او بودی ای دل
ولی حرف دلت را قورت دادی
چرا این قدر ترسو بودی ای دل
"حسین شادمهر"
شبی از حسرت بوس تو گفتم
غزل در وصف طاووس تو گفتم
اگر دیوان به دیوان شعر گفتم
همه را نذر و مخصوص تو گفتم
حسین شادمهر
غمــت بر سینـــــهام آوار میگشت
فـــدا میشـــد دلـــم در دور اوّل
به دورت همچنان عطّــــار میگشت!
حسین شادمهر
***
برای عشق سهم آخری بود
«حسیــن شادمهـــر»
فراق و دوریات کم بود ای کاش
مرا عشقت دمادم بود ای کاش
در این عصر دل انگیز بهاری
بساط چاییات دم بود ای کاش
حسین شادمهر