اگر سرو و صنوبر داری ای دل
بهاران را تو باور داری ای دل
بِدان این سبزیِ دلخواه را از
دعای خیر مـــادر داری ای دل
حسین شادمهر
اگر سرو و صنوبر داری ای دل
بهاران را تو باور داری ای دل
بِدان این سبزیِ دلخواه را از
دعای خیر مـــادر داری ای دل
حسین شادمهر
باد آمده تا نوید مرگم بدهد
هشدار به رگبار تگرگم بدهد
مانند درخت منتظر میمانم
تا فصل بهار، بار و برگم بدهد
«حسین شادمهر»
چه خشک و بی گُل و بی سایه ماندم
نه برگی از درختی سبز خواندم
برای یادگاری کاش من هم
به دست خود درختی مینشاندم!
ای دل غم بیحواسیات را چه کنم؟
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
گل احساس خود را دفن میکرد
یکی الماس خود را دفن میکرد
علی ابن ابیطالب در آن شهر
شبانه یاس خود را دفن میکرد
«حسین شادمهر»
ببار ای سپید صمیمی، ببار
برای دل من سپیدی بیار
شکوه شکوفاییات دیدنیست
بیفشان شکوفه، هزاران هزار
پر از حسّ زیبا شدن گشتهام
و از شوق برفم چسان بیقرار
به داماد شمشاد فرخنده باد
وصال عروس سپید چنار
چه برفی، چه برفی، سپید سپید
چه فصلی، چه فصلی، بهار بهار!
«حسین شادمهر»
به صیدش در قفس افتادی ای دل
به راهش از نفس افتادی ای دل
"کبوتر با کبوتر ..."، گفته باشم
به دنبال مگس افتادی ای دل
«حسین شادمهر»
احساسِ رقیق را فراموش کنم
فریادِ غریق را فراموش کنم
از بس که رفیق نارفیقی کرده
باید که رفیق را فراموش کنم!
«حسین شادمهر»
شب را همه تا سحر کنارت هستم
با دفتر شعر تر کنارت هستم
امشب شب یلداست و من خوشحالم
یک ثانیه بیشتر کنارت هستم
«حسین شادمهر»
#یلدا_مبارک #یلدامبارک #شب_یلدا #یلدا
شب عید و شب دی ، یا رضا جان
پیاپی و پیاپی ، یا رضا جان
دلم تنگ است آقا جان طلب کن
قرار ما بگو کی؟ یا رضا جان
حسین شادمهر