غزل: دلم از سواران جدا مانده است
چهارشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۲۲ ق.ظ
دلم از سواران جدا مانده است
سواران کجا، دل کجا مانده است؟
دل وحشی لاابالی من
خدایا! مگر بی خدا مانده است؟
نمیبینم از آن سواران اثر
از آنها فقط ردّ پا مانده است
نہ ساز و نہ یک نغمہے دلنواز
و باز این دلم بی صدا مانده است
فقط حسرت و وحشت و غصّہ است
پس این دل در اینجا چرا مانده است؟
الا ای سواران مقصد رسیده
دلی خستہ دور از شما مانده است
کسی از شما هیچ آیا نگفت
کہ از ما کسی دور جا مانده است؟
حسین شادمهر
۹۶/۰۸/۱۷