ای فصل بهار خوش خبر، زود بیا
ای مژدهی لحظهی ظفر، زود بیا
دنیا غم بیشمار دارد، دیر است
با سیصد و سیزده نفر، زود بیا
«حسین شادمهر»
ای فصل بهار خوش خبر، زود بیا
ای مژدهی لحظهی ظفر، زود بیا
دنیا غم بیشمار دارد، دیر است
با سیصد و سیزده نفر، زود بیا
«حسین شادمهر»
شیران یلِ سپاه دارد در خود
خورشید شب سیاه دارد در خود
بهبه! چه خجسته و مبارک، شعبان
یک ماه که پنج ماه دارد در خود
«حسین شادمهر»
*فرا رسیدن ماه شعبان و میلاد حضرت امام حسین (ع)، میلاد حضرت ابوالفضل العباس (ع)، میلاد حضرت امام سجاد (ع)، میلاد حضرت علیاکبر (ع) و میلاد حضرت امام مهدی (عج) بر شما مبارک باد.
معلم! ای شکوهت چون بهاران
معلم! ای صفای آبشاران
تو جان تشنه ام را آب دادی
سکون فکر من را تاب دادی
تو شمع روشنی، پروانه هستیم
زلال چشمه ای، ما دانه هستیم
صفای صحبت آیینه داری
تو قلبی روشن و بی کینه داری
شهاب روشن شبهای تاری
برای صبح صادق بیقراری
بهار خاک استعداد هستی
شکوفا در میان یاد هستی
تو را در سینه ها چشمان من دید
میان دفترم نامت درخشید
بیابان وجودم را تو آبی
شب تاریک من را ماهتابی
سرود عاطفه، ای شعر ایثار
الا ای باغبان خوب گلزار
نسیم دلنواز آشنایی
معلم! خوشتر از باد صبایی
معلم! از سپاست ناتوانم
معلم! وصف نامت را ندانم
خوشا شمع شب افروزت معلم!
گرامی باد، این روزت معلم!
«حسین شادمهر»
آهو شدهای و در گریز دلِ من
تا چند کنی چنین ستیز دل من
باران غمت زیاد باریده، ببین
جاری شده آب در ونیز دل من!
«حسین شادمهر»
سرسخت تو سست میشود، غصه نخور
چون روز نخست میشود، غصه نخور
تنها شدهای، دلت هوایش کرده؟
آن نیز درست میشود، غصه نخور
«حسین شادمهر»
ای عشق، اجازهای به من باز بده
سوزی و گدازهای به من باز بده
تقصیر مرا ببخش ای عشق عزیز
یک فرصت تازهای به من باز بده
«حسین شادمهر»
از دست تو قلبم به تلاطم افتاد
کارم به رباعی هزارم افتاد
شاعر شدم و شعر به نامت گفتم
نام تو سر زبان مردم افتاد
«حسین شادمهر»
لبهای مرا به دست و پایش برسان
یلداست شب زلف سیاهش، امشب
پاییزِ مرا به انتهایش برسان
«حسین شادمهر»
شکرانهی کردگار می کرد دلم
قربانیِ بیشمار میکرد دلم
هی نذر و نیاز، التماس و خواهش
دیگر تو بگو چکار میکرد دلم؟
حسین شادمهر