به صیدش در قفس افتادی ای دل
به راهش از نفس افتادی ای دل
"کبوتر با کبوتر ..."، گفته باشم
به دنبال مگس افتادی ای دل
«حسین شادمهر»
به صیدش در قفس افتادی ای دل
به راهش از نفس افتادی ای دل
"کبوتر با کبوتر ..."، گفته باشم
به دنبال مگس افتادی ای دل
«حسین شادمهر»
احساسِ رقیق را فراموش کنم
فریادِ غریق را فراموش کنم
از بس که رفیق نارفیقی کرده
باید که رفیق را فراموش کنم!
«حسین شادمهر»
شب را همه تا سحر کنارت هستم
با دفتر شعر تر کنارت هستم
امشب شب یلداست و من خوشحالم
یک ثانیه بیشتر کنارت هستم
«حسین شادمهر»
#یلدا_مبارک #یلدامبارک #شب_یلدا #یلدا
شب عید و شب دی ، یا رضا جان
پیاپی و پیاپی ، یا رضا جان
دلم تنگ است آقا جان طلب کن
قرار ما بگو کی؟ یا رضا جان
حسین شادمهر
دوباره مست شدم، بی اراده میآیم
شبیه بادِ مشوّش، چه باید از سفرم
هزار بادیه را سوی باده میآیم
جفای خار مغیلان، فدای حضرت دوست
به قدرت کرمش، سهل و ساده میآیم
برای عرض ارادت به آستان وفا
به سینه دست ادب را نهاده میآیم
چه اجتماع عظیمی، چه اشتیاقی ناب
به پایبوس، دل از دست داده میآیم
-
دوباره راه نجف- کربلا، به عشق حسین
در اربعین حسینی، پیاده میآیم
«حسین شادمهر»
التماس دعا
نشان از جنگل زیبا ندیدم
به جای ده، به جز ویلا ندیدم
تمام ساحل دور خزر را
چه کاویدم، ولی دریا ندیدم!
«حسین شادمهر»
در اینجا من و خلوت و اشک و آه
در اینجا من و شمع و شب، شعر و ماه
در اینجا بدون تو ای آشنا!
نه سبزم، نه آبی، همیشه سیاه
همیشه به یادت تپیده دلم
نبودی به یادم ولی هیچگاه
تو در سینهات عشق را کُشتهای
و برگردنت خون این بیگناه
مرا گر تو آزرده میخواستی
بیا این دل چاکچاکم گواه
از این خسته هر چیز و هر کار را
به جز ترک عشقت، که خواهی بخواه
قسم دادمت بارها، گوش کن
که خون دلم را مگردان تباه
بیا و ببین با وجود چهها
هنوزت ولی هست چشمم به راه
بیا و تماشا کن این خسته را
به همراهی شمع و شب، شعر و ماه
«حسین شادمهر»
یا زینب کبری (ع)
حسینم را تو بی سر کردی ای عشق
مرا دلخون مقرر کردی ای عشق
به جز زیبایی از رویت ندیدم
بنازم باز محشر کردی ای عشق
«حسین شادمهر»
التماس دعا