شعرهای حسین شادمهر

غزل، ترانه، رباعی، دوبیتی، طنز، ... [ کانال تلگرام Shadmehraneh@ ]

شعرهای حسین شادمهر

غزل، ترانه، رباعی، دوبیتی، طنز، ... [ کانال تلگرام Shadmehraneh@ ]

شعرهای حسین شادمهر

کتاب شعر منتشر شده:
فرصت‌های ابری ، مجموعه دوبیتی
نشر مایا ، 1395
__________________

کانال‌های تلگرام:
*شادمهرانه https://t.me/shadmehraneh
*شادک https://t.me/shadmehraneh2
*شادشعر https://t.me/shadshear

پیام های کوتاه

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲ دی ۹۷، ۱۲:۲۱ - النگو نقره طرح طلا
    عالیه

پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماه» ثبت شده است


در اینجا من و خلوت و اشک و آه
در اینجا من و شمع و شب، شعر و ماه
 
در اینجا بدون تو ای آشنا!
نه سبزم، نه آبی، همیشه سیاه
 
همیشه به یادت تپیده دلم
نبودی به یادم ولی هیچگاه
 
تو در سینه‌ات عشق را کُشته‌ای
و برگردنت خون این بی‌گناه
 
مرا گر تو آزرده می‌خواستی
بیا این دل چاک‌چاکم گواه
 
از این خسته هر چیز و هر کار را
به جز ترک عشقت، که خواهی بخواه
 
قسم دادمت بارها، گوش کن
که خون دلم را مگردان تباه
 
بیا و ببین با وجود چه‌ها
هنوزت ولی هست چشمم به راه
 
بیا و تماشا کن این خسته را
به همراهی شمع و شب، شعر و ماه


«حسین شادمهر»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۵ ، ۰۹:۵۰
حسین شادمهر


منظور من از هلال مه‌پاره تویی
عید من درماند‌ه‌ی بیچاره تویی
دور از تو ولی به روزه‌ام شک دارم
غم می‌خورم و موجب کفاره تویی


«حسین شادمهر»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۵ ، ۱۲:۱۸
حسین شادمهر

فرشته زیر خاک! این باورم نیست
که دیگر سایه‌ی او بر سرم نیست
نمی‌بینم به غیر از غصّه و غم
به دنیایی که در آن، مادرم نیست

-

برایم سایه‌ی سر بود، مادر
نه گویا چیز دیگر بود، مادر
به دنیایم اگر چیزی نمی‌ماند
فقط ای کاش مادر بود، مادر
 
-
برایم یار و یاور کاش می‌ماند
کنارم روز دیگر کاش می‌ماند
فغان و درد و آه و اشک و افسوس
نگاه گرم مادر کاش می‌ماند
 
-
ز سر شد سایه‌ات کوتاه، مادر!
جهانم شد مصیبت‌گاه، مادر!
سخن آموختی، رفتی، نمانده ست
مرا جز وای مادر! آه مادر!


حسین شادمهر
* شادی روح مادران درگذشته و از جمله مادر حقیر، فاتحه‌ای بخوانید

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۴
حسین شادمهر

  در اینجا من و خلـــوت و اشک و آه
  در اینجا من و شمع و شب، شعر و ماه


  در اینجــا بــدون تو ای آشنــا!
  نه سبزم، نه آبی، همیشه سیـــاه


  همیشـــه به یادت تپیده دلم
  نبودی به یادم ولی هیچــگاه


  تو در سینه‌ات عشق را کُشته‌ای
  و برگردنت خـــون این بی‌گناه


  مرا گر تو آزرده می‌خواستـــی
  بیا این دل چاک‌چاکم گـــواه


  از این خسته هر چیـــز و هر کار را
  به جز ترک عشقت، که خواهی بخواه


  تو را من قسم می‌دهم، گوش کن.
  که این عشق ما را مگردان تباه


  بیا و ببین با وجـــــود چــه‌ها
  هنوزت ولی هست چشمم به راه


  بیا و تماشا کن این خستــــــه را
  به همراهی شمع و شب، شعر و ماه


   «حسیــن شادمهـــر»

حسین شادمهر

 دائم پس از نگاه تو یک دل سبک‌ترم
 ای خوب آسمانی از گل تو بهترم


 از ماه و از ستاره و خورشید برتری
 حتی به پیش پای تو از خاک کمترم


 تنها تویی، ‌تویی، تو و تنها تویی تویی
 آنکس که پروریده‌امش عشق در سرم


 شاهین عشق وسعت آفاق دل تویی
 من در میان چنگ تو همچون کبوترم


 از یاد برده‌ای تو و نامم نمی‌بری
 یادت ولی نبرده و نام تو می‌برم


 پروا نمی‌کند دلم از شعله‌های عشق
 پروانه‌وار شعله‌ی عشق تو می‌خرم


 ای نازنین! ز ناز بکاه و بیا ببین
 از باغ چیده دسته گلی، چشم بر درم


 ای گل! بدان که نغمه‌ی بلبل برای توست
 مرغی مهاجرم به هوای تو می‌پرم


 حسین شادمهر

حسین شادمهر