هر کس که رسید حق ملت را خورد
بی واهمه از کسی، فراوان هم بُرد
از «مهر» و «امیدِ» راست و چپ؛ مأیوس
از فیش و فساد، جان ملت افسرد
حسین شادمهر
هر کس که رسید حق ملت را خورد
بی واهمه از کسی، فراوان هم بُرد
از «مهر» و «امیدِ» راست و چپ؛ مأیوس
از فیش و فساد، جان ملت افسرد
حسین شادمهر
هنرها در بساط خویش داری
تو حتماً عقل از ما بیش داری!
به اسم خدمت و خدمتگزاری
حقوقی آنچنان در فیش داری
به ما یارانه دادی، لقمهای نان
بنازم که غم درویش داری!
ندارم بنده حتی سرپناهی
تو ویلای شمال وکیش داری
به فکر مسکن مهر پرندم
تو اما برج در تجریش داری
تماشایش برای ما حرام است
خودت اما هفشتا دیش داری!
شدی سیتیزن اینجا و آنجا
تو خیلی فکر دوراندیش داری
شعار دین و میهن هم فریب است
اگر تسبیح و پشم و ریش داری
"به فیش ما چرا هی کار دارند؟"
بمیرم که چنین تشویش داری
***
سوای این همه دار و ندارت
بدان روز جزا در پیش داری
«حسین شادمهر»