« عید قربان مبارک»
پریش و ناشکیبایم
شب عید است
به چشمت دعوتم کن
که مشتاقم به قربانگاه زیبایم
«حسین شادمهر»
« عید قربان مبارک»
پریش و ناشکیبایم
شب عید است
به چشمت دعوتم کن
که مشتاقم به قربانگاه زیبایم
«حسین شادمهر»
چه کسی میداند؟
که چه کس میماند؟
بیش از او...
یا
پیش از او...؟
چه کسی میداند؟
آخرین بوق قطار
در کدامین ایستگاه
به صدا در میآید؟
*
تا توقف ننموده ست قطار
فرصتی است تماشا بکنیم
گونهها را خنکا میبخشد،
دل تفتیدهی خود را
حاشا بکنیم.
«حسین شادمهر»