به دست یار مستم دادی ای دل
زبونانه شکستم دادی ای دل
پس از عمری ریا و زهدورزی
چه کاری بود دستم دادی ای دل
حسین شادمهر
از مجموعه شعر: فرصتهای ابری / نشرمایا ، 1394
به دست یار مستم دادی ای دل
زبونانه شکستم دادی ای دل
پس از عمری ریا و زهدورزی
چه کاری بود دستم دادی ای دل
حسین شادمهر
از مجموعه شعر: فرصتهای ابری / نشرمایا ، 1394
کشیدم نقشه و شد نقش بر آب
دلم بی عشق مانده مرداب
به دریای نگاهت دعوتم کن
مرا هم لحظهای دریاب، دریاب
حسین شادمهر
دلم را بی تفاهم میشکستی
برای بار چندم میشکستی
گله از دل شکستن نیست اما
جلوی چشم مردم میشکستی
"حسین شادمهر"