«السلام علیک یا ابا عبدالله(ع)»
کاروانــی به راه از تبـاری سرخ
کاروان میرود برای کاری سرخ
سینهی دشت را شکاف میدادند
ذوالجناحی سپید با سواری سرخ
آب، بی آبرو شد و در آتش ســوخت
تا که سقا نشست در کناری، سرخ
کودک تشنه را جواب تیــری بود
پاسخی این چنین به انتظاری سرخ
آن چنان این حماسه مانده جاویدان
هست تا روزگـار، روزگـاری سـرخ
این شکـوهِ عروجِ خـونِ ایشان است
کهکشان رفته است در مداری سرخ
عشق، ای عشق! تا ابد تو جاویدی
با چنین باشکــوه اعتباری سرخ
«حسین شادمهر»