همسایهی نزدیک بهاران باشیم
دنبالهروی نیک بهاران باشیم
مانند گُل و شکوفه ما نیز به هم
گویندهی تبریک بهاران باشیم
«حسین شادمهر»
باد آمده تا نوید مرگم بدهد
هشدار به رگبار تگرگم بدهد
مانند درخت منتظر میمانم
تا فصل بهار، بار و برگم بدهد
«حسین شادمهر»
ای دل غم بیحواسیات را چه کنم؟
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
گل احساس خود را دفن میکرد
یکی الماس خود را دفن میکرد
علی ابن ابیطالب در آن شهر
شبانه یاس خود را دفن میکرد
«حسین شادمهر»
به صیدش در قفس افتادی ای دل
به راهش از نفس افتادی ای دل
"کبوتر با کبوتر ..."، گفته باشم
به دنبال مگس افتادی ای دل
«حسین شادمهر»
احساسِ رقیق را فراموش کنم
فریادِ غریق را فراموش کنم
از بس که رفیق نارفیقی کرده
باید که رفیق را فراموش کنم!
«حسین شادمهر»
شب عید و شب دی ، یا رضا جان
پیاپی و پیاپی ، یا رضا جان
دلم تنگ است آقا جان طلب کن
قرار ما بگو کی؟ یا رضا جان
حسین شادمهر