با نردبان خورشید
قطره به آسمان رفت
با باد همسفر شد
تا دشت بیکران رفت
***
آنجا درخت را دید
در انتظار باران
قطره به سوی او رفت
آرام نه، شتابان
***
شبنم شد و شبانه
بر روی برگ خوابید
آماده سفر شد
وقتی که نور تابید
***
یک رود شد، روان شد
صد قطره، دست در دست
از کوهها گذر کرد
دریا، به دوست پیوست
«حسین شادمهر»
* منتشر شده در روزنامه اطلاعات، آبان ماه 1397