شعرهای حسین شادمهر

غزل، ترانه، رباعی، دوبیتی، طنز، ... [ کانال تلگرام Shadmehraneh@ ]

شعرهای حسین شادمهر

غزل، ترانه، رباعی، دوبیتی، طنز، ... [ کانال تلگرام Shadmehraneh@ ]

شعرهای حسین شادمهر

کتاب شعر منتشر شده:
فرصت‌های ابری ، مجموعه دوبیتی
نشر مایا ، 1395
__________________

کانال‌های تلگرام:
*شادمهرانه https://t.me/shadmehraneh
*شادک https://t.me/shadmehraneh2
*شادشعر https://t.me/shadshear

پیام های کوتاه

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲ دی ۹۷، ۱۲:۲۱ - النگو نقره طرح طلا
    عالیه

پیوندهای روزانه

۴۶ مطلب با موضوع «غزل‌» ثبت شده است


در اینجا من و خلوت و اشک و آه
در اینجا من و شمع و شب، شعر و ماه
 
در اینجا بدون تو ای آشنا!
نه سبزم، نه آبی، همیشه سیاه
 
همیشه به یادت تپیده دلم
نبودی به یادم ولی هیچگاه
 
تو در سینه‌ات عشق را کُشته‌ای
و برگردنت خون این بی‌گناه
 
مرا گر تو آزرده می‌خواستی
بیا این دل چاک‌چاکم گواه
 
از این خسته هر چیز و هر کار را
به جز ترک عشقت، که خواهی بخواه
 
قسم دادمت بارها، گوش کن
که خون دلم را مگردان تباه
 
بیا و ببین با وجود چه‌ها
هنوزت ولی هست چشمم به راه
 
بیا و تماشا کن این خسته را
به همراهی شمع و شب، شعر و ماه


«حسین شادمهر»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۵ ، ۰۹:۵۰
حسین شادمهر

«السلام علیک یا ابا عبدالله(ع)»

 

کاروانــی به راه از تبـاری سرخ
کاروان می‌رود برای کاری سرخ
 
سینه‌ی دشت را شکاف می‌دادند
ذوالجناحی سپید با سواری سرخ
 
آب،‌ بی آبرو شد و در آتش ســوخت
تا که سقا نشست در کناری، ‌سرخ
 
کودک تشنه را جواب تیــری بود
پاسخی این چنین به انتظاری سرخ
 
آن چنان این حماسه مانده جاویدان
هست تا روزگـار،‌ روزگـاری سـرخ
 
این شکـوهِ عروجِ خـونِ ایشان است
کهکشان رفته است در مداری سرخ
 
عشق، ای عشق! تا ابد تو جاویدی
با چنین باشکــوه اعتباری سرخ
 
«حسین شادمهر»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۵ ، ۰۸:۲۶
حسین شادمهر


خدا تو را چه بی‌نظیر آفریده است
تو را چه خوب و دل‌پذیر آفریده است

تو را برای لحظه‌های ناب عاشقی
برای لحظه‌ی خطیر آفریده است

در آسمان مقابل مقام عالی‌ات
فرشته‌های سر به زیر آفریده است

نوازش دل تمام دل‌شکستگان تو را
گلی لطیف چون حریر آفریده است

لیاقت خطاب گل فقط برای توست
خدا چه خار را حقیر آفریده است

تو را برای عشق در زمانه‌ی بلا
چراغ روشن مسیر آفریده است

برای بارش زلال عشقپاک تو
دل مرا پر از کویر آفریده است

خدا برای پاسخ «مدد، مدد»، ببین
چه دست‌های دست‌گیر آفریده است

تداوم حیات سبز باغ‌ تازه را
صفای چشمه‌ی «غدیر» آفریده است

تو افتخار جاودانه‌ای «علی»!، خدا-
تو را برای ما امیر آفریده است

________
حسین شادمهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۵۱
حسین شادمهر




روز شنبه 13 شهریور ماه 1395 مصادف با خجسته سالروز پیوند آسمانی حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س)، مراسم رونمایی از کتاب مجموعه شعر "فرصت‌های ابری" با همت مسئولان محترم اداره کتابخانه‌های عمومی استان البرز (کرج) و شهرستان فردیس در فرهنگسرای گلستان شهر فردیس برگزار شد. شعرهایی شنیدیم و خواندیم. محفل کتابخوانی و ادبی خوبی بود.

کتاب "فرصت‌های ابری" مجموعه دوبیتی‌های من است که اردیبهشت 95 توسط نشر مایا منتشر شده است.


نه تیراژ کتابم بیشتر شد

نه حتی نان و آبم بیشتر شد

برای شعر گفتن از تو ای عشق

فقط رنج و عذابم بیشتر شد


«حسین شادمهر»




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۵۶
حسین شادمهر

هنرها در بساط خویش داری

تو حتماً عقل از ما بیش داری!

به اسم خدمت و خدمتگزاری

حقوقی آنچنان در فیش داری

به ما یارانه دادی، لقمه‌ای نان

بنازم که غم درویش داری!

ندارم بنده حتی سرپناهی

تو ویلای شمال وکیش داری

به فکر مسکن مهر پرندم

تو اما برج در تجریش داری

تماشایش برای ما حرام است

خودت اما هفشتا دیش داری!

شدی سیتی‌زن اینجا و آنجا

تو خیلی فکر دوراندیش داری

شعار دین و میهن هم فریب است

اگر تسبیح و پشم و ریش داری

"به فیش ما چرا هی کار دارند؟"

بمیرم که چنین تشویش داری


***

سوای این همه دار و ندارت

بدان روز جزا در پیش داری

 

«حسین شادمهر»

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۴:۰۶
حسین شادمهر

ای فصل پرطراوت، ای فصل نوبهارم

پیشم بیا تو اکنون،‌ من بی تو بی‌قرارم


درکوچه‌های غربت،  چون نیست مهر و الفت

جز یاد نام خوبت،‌ یاری دگر ندارم


آتش زده به جانم،‌ برده زمن امانم

رنج و غم فراقت،‌ اندوه روزگارم


نام تو را به هر دم،‌ چون قطره‌های شبنم

بر شعله‌ی زبانم،‌ بر روی غم ببارم


در عشق تو اسیرم، با امر تو بمیرم

امری نما مرا تو، ای صاحب اختیارم


تا کی تو را نبینم،‌ از درد دل نگویم؟

تا کی نشیند آخر، این غصه در کنارم؟


بذر محبتت را، وآن عشق صورتت را

با صد امید رویش، در خاک دل بکارم


باز آی و باز کن در،‌ ای دلنشین تو دلبر

اینجا نشسته‌ام من، اینجا در انتظارم


در منجلاب ماتم، غرق هزار تا غم

فریاد من به هر دم، برگرد غمگسارم

«حسین شادمهر»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۰۰
حسین شادمهر

معلم! ای شکوهت چون بهاران
معلم! ای صفای آبشاران

تو جان تشنه ام را آب دادی
سکون فکر من را تاب دادی

تو شمع روشنی، پروانه هستیم
زلال چشمه ای، ما دانه هستیم

صفای صحبت آیینه داری
تو قلبی روشن و بی کینه داری

شهاب روشن شبهای تاری
برای صبح صادق بیقراری

بهار خاک استعداد هستی
شکوفا در میان یاد هستی

تو را در سینه ها چشمان من دید
میان دفترم نامت درخشید

بیابان وجودم را تو آبی
شب تاریک من را ماهتابی

سرود عاطفه، ای شعر ایثار
الا ای باغبان خوب گلزار

نسیم دلنواز آشنایی
معلم! خوشتر از باد صبایی

معلم! از سپاست ناتوانم
معلم! وصف نامت را ندانم

خوشا شمع شب افروزت معلم!
گرامی باد، این روزت معلم!

 

«حسین شادمهر»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۰۳
حسین شادمهر

دست‌هایی که آشنای شالی بود

وقت برداشت برنج خالی بود

 می‌نشستند بر زمین و می‌دیدم

دستشان پینه‌دار دار قالی بود

 آن طرف تشنه بود و خسته و غمگین

پیرمردی که کوزه‌اش سفالی بود

 غنچه‌ای بر کسی نداده، می‌کوچید

نوبهاری که در همین حوالی بود

 حرمت دست پینه‌بسته را دارند،

فکر من بود و حیف خوش‌خیالی بود


«حسین شادمهر»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۵۱
حسین شادمهر

هوای پر زدن چرا نمی‌کند کبوترم؟

به دشت ها، به باغ‌ها، چرا چرا نمی‌پرم؟

 

دلم به خواب رفته است از این سکوت سرد برف

چرا بهار پای خود نمی‌زند بر این درم؟

 

یکی‌یکی شمرده‌ام تمام رنج خویش را

چه‌ وقت می‌رسم خدا! به غصّه‌های آخرم؟

 

کرانه‌های هر افق به خط خون نوشته‌اند

شهادت سپیده را،‌ به برگ برگ دفترم

 

غروب گشته است و من، به آرزوی یک طلوع

نمی‌شود هنوز هم غروب نور باورم

 

و من نشسته گوشه‌ای،‌ میان کلبه‌ی سکوت

به فکر یک طلوع نو،‌ به فکر روز دیگرم


و من نشسته گوشه‌ای،‌ میان کلبه‌ی سکوت

به فکر یک طلوع نو،‌ به فکر روز دیگرم


«حسین شادمهر»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۴ ، ۰۵:۱۵
حسین شادمهر

ببار ای سپید صمیمی ببار

برای دل من سپیدی بیار

 

شکوه شکوفایی‌ات دیدنی‌ست

بیفشان شکوفه هزاران هزار

 

پر از حسّ زیبا شدن گشته‌ام

و از شوق برفم چه‌سان بیقرار

 

به داماد شمشاد فرخنده باد

وصالِ عروسِ سپیدِ چنار

 

چه برفی، چه برفی، سپیدِ سپید

چه فصلی، چه فصلی، بهارِ بهار!


«حسین شادمهر»


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۰۶:۲۲
حسین شادمهر