شعرهای حسین شادمهر

غزل، ترانه، رباعی، دوبیتی، طنز، ... [ کانال تلگرام Shadmehraneh@ ]

شعرهای حسین شادمهر

غزل، ترانه، رباعی، دوبیتی، طنز، ... [ کانال تلگرام Shadmehraneh@ ]

شعرهای حسین شادمهر

کتاب شعر منتشر شده:
فرصت‌های ابری ، مجموعه دوبیتی
نشر مایا ، 1395
__________________

کانال‌های تلگرام:
*شادمهرانه https://t.me/shadmehraneh
*شادک https://t.me/shadmehraneh2
*شادشعر https://t.me/shadshear

پیام های کوتاه

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲ دی ۹۷، ۱۲:۲۱ - النگو نقره طرح طلا
    عالیه

پیوندهای روزانه

۴۶ مطلب با موضوع «غزل‌» ثبت شده است

دل بکنم کجا روم؟
طفل منم کجا روم؟
جمع کنم بساط خویش
از وطنم کجا روم؟

زاده‎ی این زمین منم
حافظ سرزمین منم
شادی‎ام از نشاط او
با غم او غمین منم

دل بکنم کجا روم؟ 
از وطنم کجا روم؟


روح و روان من وطن
صاحب جان من وطن
واژه‎ی ناب نام اوست
ورد زبان من وطن

دل بکنم کجا روم؟
از وطنم کجا روم؟


پاره‎ی تن: وطن وطن
مادر من: وطن وطن
شعله‎ فکنده در دلم
عشق کهن: وطن وطن

دل بکنم کجا روم؟ 
از وطنم کجا روم؟


شمع وجود من وطن
بود و نبود من وطن
عنبر و عود من وطن
خاک سجود من وطن

دل بکنم کجا روم؟ 
از وطنم کجا روم؟


جان به فدای او کنم
هر چه برای او کنم
هست محال تا ابد
اینکه جلای او کنم

دل بکنم کجا روم؟ 
از وطنم کجا روم؟

 

حسین شادمهر

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۸ ، ۱۶:۲۲
حسین شادمهر

زلزله از یک طرف، آب و هوا از یک طرف

بر سر ما می‎خورد سنگ بلا از یک طرف

 

یک بلا از آسمان و یک بلا هم از زمین

قسمت ما می‎شود این هر دو تا از یک طرف

 

یک بلا با نام مفسد، یک بلا با نام دزد

یک بلا با نام آقازاده‎ها از یک طرف

 

ساکن این شهر آلوده شدیم و چاره نیست

بوی بد از یک طرف، دود و صدا از یک طرف

 

وضع و حال ما خراب و نمره‎ی ما افتضاح

اقتصاد از یک طرف، جغرافیا از یک طرف

 

می‎کِشد بالا همین طور، می‎کُشد ما را ولی

نرخ ارز از یک طرف، نرخ طلا از یک طرف

 

اندکی یارانه داریم و هزاران خرج و برج

خرج بنزین یک طرف، خرج غذا از یک طرف

 

توی میدان بلا بدجور گیر افتاده‎ایم

می‎کشد ما را به خود آهنربا از یک طرف

 

شرق ما غرق غبار و غرب ما هم غرق سیل

هر زمانی می‎رسد پیک عزا از یک طرف

 

ما که مجبوریم تا از صبح تا شب بشنویم

چرت و پرت از یک طرف، پرت و پلا از یک طرف

 

بارالها! نوکریم و چاکریم و بنده‎ایم

باز کن راه نجاتی ای خدا از یک طرف

 

حسین شادمهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۸ ، ۱۳:۴۲
حسین شادمهر


از تیر جفا، زخم چه بر بال و پرم هست
از درد و بلا، اشکِ روان، چشم ترم هست

بر روی لبم آه شب و روز نشسته
صد آتش جانسوز درون جگرم هست

امّید به فردا چه ببندم که ندارم
هر روز غمی تازه، غمی تازه‌ترم هست

 

...

حسین شادمهر

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۸ ، ۱۱:۲۰
حسین شادمهر

به یاد «فرهاد خسروی» نوجوان کولبر

 

در سکوت درّه‎ها فریادها یخ بسته‎اند
جان شیرین رفته و «فرهادها» یخ بسته‎اند


سینه‎ها صندوق ماتم، چشم‎ها دریای شور
خاطرات دلخوشی در یادها یخ بسته‎اند


بر تن تازه درختان می‎خورد شلاق باد
نونهالان در هجوم بادها یخ بسته‎اند


سوز سرمای زمستان، خرمن انبوه برف
باغ را آتش زد و شمشادها یخ بسته‎اند


هیچکس کاری نکرد و هیچکس حرفی نزد
از گلو خون آمد و نقّادها یخ بسته‎اند


-
مُرد اما آخرین فریاد او یک مشت شد
از هراس مشت‎ها، جلادها یخ بسته‎اند

 

حسین شادمهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۸ ، ۱۶:۵۵
حسین شادمهر

 

«چند همسری»

 

زن گرفتن خوب، اما زن یکی
زن بگیر ای جان، ولی حتماً یکی

 

این بلای آسمانی لازم است
تا که باشد توی هر مسکن یکی

 

دور باش از میل تجدید فراش
تا نخوردی گرز مردافکن یکی

 

زیرکی می‎گفت: چون که زن گل است
رُز یکی، کوکب یکی، سوسن یکی

 

گفتمش: درهر گلی صد خار هست
من ندارم طاقت سوزن یکی

 

عطر خوشبو بر بدن عالی؛ ولی
شخص عاقل می‎زند بر تن یکی

 

پول شلوار اضافی چون که نیست
کرده‎ام شلوار و پیراهن یکی

 

آنچه گفتم شرط عقل است ای پسر
زن بگیر اما شبیه من یکی

 

حسین شادمهر

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۸ ، ۰۷:۵۹
حسین شادمهر

یا رب چه شده این وکلا را

در خشم گرفته همه ما را

 

هر گوشه یکی گفته به مردم

دشنام که خود بوده سزا را

 

در پشت تریبون به چه علت

گفتند چنین پرت و پلا را

 

ما رای به او داده و امروز

پاسخ ندهد چون و چرا را

 

انگار نه انگار که کردیم

ما منتخبش با همه آرا

 

آن مدعی عاشق خدمت

خدمت نکند خلق خدا را

 

دنبال چه هستند مگر هان؟

خواهند بگیرند کجا را؟

 

لکسوس سوار است و ندانست

درد دل یک لایه قبا را

 

این مایه‌ی عبرت بشود تا

مجلس نفرستیم گدا را

 

مجلس نفرستیم دوباره

هر مرتکب خبط و خطا را

 

یا رب، که سه تا گاو مرا نذر

تا دفع کنی شرّ بلا را


حسین شادمهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۷ ، ۱۲:۳۷
حسین شادمهر


گفتم اوضاع کشاورز چنین، گفتی خب!
گفتم آشفته شده ارز چنین، گفتی خب!

قیمت گوجه و رب را که شنیدم امروز
تنم افتاد از آن لرز چنین، گفتی خب!

شده اوضاع دلش مثل شقایق امروز
ورشکسته شده گودرز چنین، گفتی خب!

شیخ گفته بخورید اشکنه و دم نزنید
پس بده گوجه مرا قرض چنین، گفتی خب!

گفتم این دزدی و تحریم و فساد و رشوه
نیست شایسته‌ در این مرز چنین، گفتی خب!

گفتم اینقدر تو خب خب نکن ای دولتمرد
تو وزیری بده‌مان ورز چنین، گفتی خب!


#حسین_شادمهر


* در حاشیه گفتگوی پیرمرد طبسی با وزیر کشاورزی (آبان ماه 1397)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۷ ، ۱۴:۱۲
حسین شادمهر


رنگ‌ها ماجرای پاییز است
عشق‌ها از هوای پاییز است

گوش کن، خش‌خشی که می‌آید
انعکاس صدای پاییز است

سرخ و زردم به یاد غم‌هایش
دل من روستای پاییز است

تَرَکی خورده در انار دلم
ردّ پا، ردّ پای پاییز است

خنده‌اش سیب سرخ پاییزی‌ست
دلبرم آشنای پاییز است

شب یلدای سینه‌ام سرخ است
هدیه از انتهای پاییز است


حسین شادمهر



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۷ ، ۰۸:۵۲
حسین شادمهر

من مانده‌ام و حسرت یک راه برایم
تنهایی و یک سینه‌ی گمراه برایم

 
یاران همه رفتند به دلدار رسیدند
من مانده‌ام و غصّه‌ی جانکاه برایم

 
آنان غزل وصل سرودند به دفتر
من مانده‌ام و شعر پر از آه برایم

 
در قعر سیاهی خودم گم شده‌ام که
سودی نکند روشنی ماه برایم

 
یک روز جواز سفرم را بدهد کاش
تا مانده همین فرصت کوتاه برایم

 
ای کاش به پایان برسد فصل جدایی
من باشم و آن مقصد دلخواه برایم
 
« حسین شادمهر»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۷ ، ۰۸:۳۲
حسین شادمهر

 

به نام خداوند نور و قلم

به نام خداوند مهر و کَرَم

 

شروع سخن‌ها به نامش نکوست

که زیباترین نام‌ها، نام اوست

 

سرآغاز دفتر به نام خداست

و پرواز دیگر به نام خداست

 

خداوند برهان و دین و کتاب

همانا خداوند روز حساب

 

خدایی که گردون سپهر آفرید

خدایی که با لطف، مهر آفرید

 

به علم و به خواندن خدا امر کرد

کتاب و قلم را به ما امر کرد

*

سلام ای عزیزان باغ وطن

سلام ای شکوفاگران سخن

 

درود ای امیدان ایران زمین

درود ای جوانان شورآفرین

 

خجسته شما را شروعی دگر

مبارک شما را طلوعی دگر

 

خوشامد شما راست آغاز مهر

کبوتر شدن روز پرواز مهر

 

به آغاز مهرت بشارت دهم

به دیدار یارت اشارت دهم

 

همان مهربان یار، نامش کتاب

همان خوش زبان یار، نامش کتاب

 

خوشا تازه کردن به دیدارها

شکوفا شدن بارها، بارها

 

*

خدایا به دانش مرا نور ده

به دست و دلم قوت و زور ده

 

که در راه ایران بکوشم بسی

و در خاک میهن بجوشم بسی

 

«حسین شادمهر»

 

 

پ‌ن: یادش بخیر، دوران خوش مدرسه، از این نوع شعرها می‌نوشتیم و سر صف مدرسه می‌خواندیم. این روزها، دوباره بوی ماه مهر، بوی کیف و کتاب مدرسه، شروع سال تحصیلی جدید، باز شدن مدرسه‌ها، دیدار همکلاسی‌ها، بوی مهر و مهربانی می‌آید ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۷ ، ۱۵:۴۲
حسین شادمهر