ای دل غم بیحواسیات را چه کنم؟
بیصبری و پُر هراسیات را چه کنم؟
طوفانی و بارانی و پر گرد و غبار ...
هشدار هواشناسیات را چه کنم؟
«حسین شادمهر»
ای دل غم بیحواسیات را چه کنم؟
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
گل احساس خود را دفن میکرد
یکی الماس خود را دفن میکرد
علی ابن ابیطالب در آن شهر
شبانه یاس خود را دفن میکرد
«حسین شادمهر»
ببار ای سپید صمیمی، ببار
برای دل من سپیدی بیار
شکوه شکوفاییات دیدنیست
بیفشان شکوفه، هزاران هزار
پر از حسّ زیبا شدن گشتهام
و از شوق برفم چسان بیقرار
به داماد شمشاد فرخنده باد
وصال عروس سپید چنار
چه برفی، چه برفی، سپید سپید
چه فصلی، چه فصلی، بهار بهار!
«حسین شادمهر»
تقدیم به روح بلند شهدای آتشنشان