شعر طنز: فرزندت کجاست؟
یکی گوید که چوپان است فرزند
یکی گوید که دهقان است فرزند
یکی گوید که او شغلی ندارد
همیشه در پی نان است فرزند
یکیشان هم خدایی راست گفته
که در سنّ دبستان است فرزند
اگر پرسی که فرزندت کجا است؟
همه گویند: ایران است فرزند
*
پس آقازادهها را کیست بابا؟
زبانم لال، شاید نیست بابا!
مدیر عامل آن کارخانه
رئیس گمرکات مرز بانه
بزرگ کاسبان توی بازار
که دارد شهروندیِ دوگانه
فلان دزد کلان اقتصادی
فلان جاروکش کل خزانه
نباشد هیچ یک فرزندی از ما
همه هستند کلاٌ توی خانه
*
پس آقازادهها را کیست بابا؟
زبانم لال، شاید نیست بابا!
ندارم بچهای در کار سیمان
ندارم بچهای با رانت پنهان
ندارد بچهام انواع ماشین
ندارد طفل من ارز فراوان
شکر، سیگار، دارو، گوشت، خودرو
نباشد بچهام در هیچ سلطان
تمام بچههایم نیز هستند
بدون شک همه از پاک دستان
*
پس آقازادهها را کیست بابا؟
زبانم لال، شاید نیست بابا!
«حسین شادمهر»