شعرهای حسین شادمهر

غزل، ترانه، رباعی، دوبیتی، طنز، ... [ کانال تلگرام Shadmehraneh@ ]

شعرهای حسین شادمهر

غزل، ترانه، رباعی، دوبیتی، طنز، ... [ کانال تلگرام Shadmehraneh@ ]

شعرهای حسین شادمهر

کتاب شعر منتشر شده:
فرصت‌های ابری ، مجموعه دوبیتی
نشر مایا ، 1395
__________________

کانال‌های تلگرام:
*شادمهرانه https://t.me/shadmehraneh
*شادک https://t.me/shadmehraneh2
*شادشعر https://t.me/shadshear

پیام های کوتاه

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

  • ۲ دی ۹۷، ۱۲:۲۱ - النگو نقره طرح طلا
    عالیه

پیوندهای روزانه

۱۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

عقابانه ره کرکس گرفتند
چه مردانه ره ناکس گرفتند
شهیدان وطن را می‌ستایم
که از دشمن، وطن را پس گرفتند

حسین شادمهر

همیشه از تو گفتم یا نوشتم
غم عشق تو بوده سرنوشتم
مرا از آتش دوزخ غمی نیست

دمی که با تو هستم در بهشتم


حسین شادمهر

حسین شادمهر

از داغ دل و مشکل خود می گویم
از زحمت بی حاصل خود می گویم
عمری ست که خسته می نشینم کنجی
یک
شعر برای دل خود می گویم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۱ ، ۱۱:۱۷
حسین شادمهر

این کوچه‌ی خلوت، روزی مسافــر داشت

صد یادگاری از هـــر پای عابر داشت


دل بود و دل عاشق، گل بود و گل لایق

آن روزهای خــوش، افسوس آخِر داشت


یاری صمیمـــی بود،‌ یاری قدیمی بود

دل صد غزل زیبا از او به خاطر داشت


وقتــی که اینجا بود،‌ دلها همه وا بود

لطفی برای دل هر روز حاضر داشت


اینک دلی بر هم، اینک دل و صــد غم

دل زنــــدگی را هم تا این اواخر داشت


صـــدبار گفتــم من، امــا نفهمیدند

چیزی که دل می‌گفت، حرفی که شاعر داشت


حسین شادمهر

حسین شادمهر

  شعری برای تو گفتن چقدر مشکل بود

  ای آنکه یاد عزیزت همیشه در دل بود


  می‌خواستم بروم دوردست‌های سبز
  اما شکست پر و بال و پای در گل بود


  قسمت نمود خدا تا تمام هستی را
  من را تغزل و عشق و ترانه، حاصل بود


  می‌بخشی‌ام که چنین بی‌ شکوفه‌ام، اما
  درد فراق تو زخم خزان قاتل بود


  یادش بخیر، صفا بود و مهربانی بود
  اما چه سود، بود و نبود باطل بود


  با اینکه درد فراق تو آتشم می‌زد،
  حس حضور شریفت، شفای عاجل بود


  می‌خواستم بسرایم تمام عشقم را
  «شعری برای تو گفتن چقدر مشکل بود»


  حسین شادمهـــر

حسین شادمهر

  امشب ای اشک مرا مهمانی
  تو فقط حال مـــرا می‌دانی


  من برایت سخنی می‌گویم
  تو برایم غــزلی می‌خوانی


  من پر از بغض گلوگیرم اشک!
  و دلــم در قفسـی زنــدانی


  کمکم کن بتــوانم بپــــرم
  کمکم کن بشــوم بــارانی


  دوستانم همه در بستر خواب
  من و تو گرم بلــــورافشانی


  شب شکوه شعف‌انگیزی است

  شب پر از قاصــدک نورانی


  چه سخن‌ها که نگفتم با تو
  بارها در دل شـــب پنهـــانی


  غربـت و خلوت و فال حافـظ
  «و چه فرخنــده شبی» طولانی


  همدمم باش و جوابم بده اشک!
  تا سحـــــر پیش دلم می‌مانی؟


  «حسین شادمهر»

حسین شادمهر

  آسمانـــی راز در چشمان تـــوست
  یک جهان اعجاز در چشمان توست


  ای نگاهت قاصـــد دلدادگی
  نقطه‌ی آغاز در چشمان توست


  حرفهایت دلنشین مثل غـــزل
  صد نفس آواز در چشمان توست


  با تو احساس کبوتر می‌کنم
  لذت پرواز در چشمان توست


  ای پرستـــوی دلم در چنگ تو
  شوکت شهباز در چشمان توست


  در دلم گل کرده باغی از نیاز
  غنچه‌های ناز در چشمان توست


  سعدی و حافظ نمودم آرزو
  صد شب شیراز در چشمان توست


  «حسیـن شادمهــر»

حسین شادمهر

دل دور از گناهی داشتم،‌ کاش!
به عشقت تکیه‌گاهی داشتم، کاش!
در این فصل هجوم غربت و غم
کنارت جان‌پناهی داشتم، کاش!


حسین شادمهر

حسین شادمهر

  در اینجا من و خلـــوت و اشک و آه
  در اینجا من و شمع و شب، شعر و ماه


  در اینجــا بــدون تو ای آشنــا!
  نه سبزم، نه آبی، همیشه سیـــاه


  همیشـــه به یادت تپیده دلم
  نبودی به یادم ولی هیچــگاه


  تو در سینه‌ات عشق را کُشته‌ای
  و برگردنت خـــون این بی‌گناه


  مرا گر تو آزرده می‌خواستـــی
  بیا این دل چاک‌چاکم گـــواه


  از این خسته هر چیـــز و هر کار را
  به جز ترک عشقت، که خواهی بخواه


  تو را من قسم می‌دهم، گوش کن.
  که این عشق ما را مگردان تباه


  بیا و ببین با وجـــــود چــه‌ها
  هنوزت ولی هست چشمم به راه


  بیا و تماشا کن این خستــــــه را
  به همراهی شمع و شب، شعر و ماه


   «حسیــن شادمهـــر»

حسین شادمهر

 دائم پس از نگاه تو یک دل سبک‌ترم
 ای خوب آسمانی از گل تو بهترم


 از ماه و از ستاره و خورشید برتری
 حتی به پیش پای تو از خاک کمترم


 تنها تویی، ‌تویی، تو و تنها تویی تویی
 آنکس که پروریده‌امش عشق در سرم


 شاهین عشق وسعت آفاق دل تویی
 من در میان چنگ تو همچون کبوترم


 از یاد برده‌ای تو و نامم نمی‌بری
 یادت ولی نبرده و نام تو می‌برم


 پروا نمی‌کند دلم از شعله‌های عشق
 پروانه‌وار شعله‌ی عشق تو می‌خرم


 ای نازنین! ز ناز بکاه و بیا ببین
 از باغ چیده دسته گلی، چشم بر درم


 ای گل! بدان که نغمه‌ی بلبل برای توست
 مرغی مهاجرم به هوای تو می‌پرم


 حسین شادمهر

حسین شادمهر